سال تحویل و سفره هفت سین
واسه من سال ٩٢ یکی از بهترین سالهای عمرمه آخه خدا فرشته ای به اسم آرش رو وارد زندگی من و همسرم کرد.امیدوارم امسال هم سال خوبی یاشه. روز عید خیلی کار داشتم.اول صبح رفتم آرایشگاه یعد هم اومدم خونه دیدم همسر گلم آبگوشت بار گذاشته.بعد هم که نوبت حمام روز عید بود اول آرشی رو حمام دادیم بعد هم بابا مهدی حمام کرد و بعد هم نوبت بنده حقیر بود. این هم عکس پدر و پسر ساعاتی قبل از سال تحویل یک ساعت مونده به سال تحویل هم سفره هفت سین رو چیدم ولی با چه زجری مگه این آرش خان گذاشت این هم تصاویری از سفره هفت سین ما امسال سفره هفت سین رو روی زمین چیدم این هم آرش و باباش در کنار سفره هفت سین.خیلی دوستتون دارم بعد ه...
نویسنده :
حدیث
13:36
نوروز 93
نه ماهگی
وای تو را خدا میبینی چه مامان بدی شدم وقت نکردم بیام نه ماهگی قند نباتم رو بهش تبریک بگم تو را خدا ببخشید گل پسرم.انشاا... نود سالگیت رو بهت تبریک یگم. در آستانه نه ماهگی گل پسرم بعنی شانزدهم اسفند ماه یه اتفاق خیلی خوب افتاد و اون هم این بودش که آرش جونم بالاخره موفق شد چهار دست و پا بره. اون روز مامان اینا واسه عروسی دخترخالم رفته بودن شهرستان من و آقامون هم برای حفاظت از خونه بابام اینا موندیم اونجا ،جمعه شب (شانزدهم اسفند)بابا مهدی شارژر گوشیش رو به سمت آرش گرفت و ازش خواست که شارژر رو بگیره که بعله شازده بالاخره به خودشون زحمت دادن و شروع به چهار دست و پا رفتن کرد الهی قربون دست و پای کوچولوت بره مادر نمی دونید هم ...
نویسنده :
حدیث
15:17
اندر احوالات این روزهای ما
یا نزدیک شدن به عید ما خانومها رو باید یا تو یازار یا تو آرایشگاه پیدا کرد امسال هم که دیگه آرشی جونم اومده و باید یه طورایی فکر این باشم که پبش کی بذارمش و به کارام برسم که طبق معمول هم میفته گردن دسی مامان و خاله ها خداخیر بده این همسر نازنین من رو که اینقد هوام رو داره خداییش همه کارای خونه افتاده گردنش اونم که حساس و وسواس یعنی چنان خونه رو تمیز می کنه که همه چه برق می زنه چند تا عکس از آرش در حال خوردن میوه و خواب شبانه و خوردن غذا می ذارم الانم که دارم این مطلب رو می نوبسم آرش بدجور سرما خورده دعا کنید زود خوب شه ...
نویسنده :
حدیث
23:29
خرید عید و گردش
رویش اولین جوانه
سوم اسفند ماه بالاخره اولین مروارید خوشگل آرشی از توی دهان نازش پیدا شد هورا......... ولی هنوز که هنوزه به همون ریزی بسنده کرده وای خدا شما که نمی دونید بابای آرشی چه ذوقی کرد وقتی اون مروارید خوشگل و کوچولو رو دید حالا تصمیم دارم وقتی درست دندون آرشی دراومد یه آش دندونی خوشمزه درست کنم ...
نویسنده :
حدیث
21:55
هشت ماهگی
گل پسر مامان هشت ماهگیت مبارک.انشاا... هشتاد سالگیتو جشن بگیرم. خاله الی با کاغذ رنگی واسه آرشی ما یه تاج درست کرده پنج روز از هشت ماهگیت گذشته بود که برای اولین بار گفتی ماما آخه تا حالا هرچی می گفتم بگو ماما می گفتی بابا اما از حمام کردن این روزای تو خوجمل بگم که وقتی می ری تو حمام اول می خندی و بازی می کنی ولی یکم که میگذره حسابی گریه می کنی به مناسبت ولنتاین پیرمرد از صدای خروپف هرشب پیرزن شکایت داشت ولی پیرزن هرگز نمی پذیرفت شبی پیرمرد آن صدا را ضیط کرد که صبح حرفش را ثایت کند اما صبح پپرزن دیگر هرگز بیدار نشد و آن صدای ضبط شده لالایی هر شب پیرمرد شد پسرم ولنتاین امسال برای من و بابا از سالهای پی...
نویسنده :
حدیث
21:28
هفت ماهگی
پسمل تنبل مامان هفت ماهه شد ولی دریغ از یه مروارید خوشگل شش روز قبل از هفت ماهگیت مامان و بابا و مامان بزرگ و پدربزرگ بابایی اومدن اهواز از بدو ورودشون پیپی کردنای مکرر تو شروع شد و تا امروز که این مطلب رو دارم می نویسم بهتر که نشده هیچ بدتر هم شده طوریکه حتی آب هم که می خوری پیپی می کنی اینقد نگرانم که حد و حساب نداره آخه پشتت هم قرمز قرمز و پر از جوش شده از همکارا پرسیدم می گن شاید بخاطر دندون یاشه.فعلا که کارم شده پیپی شستن و پماد مالیدن تو را خدا دعا کنید چیزیش نشده باشه تو را خدا ببینید پسرم چقد لاغر شده آرشی خوشگل ما به لب تاپ علاقه داره خودتون می تونید تو عکس مشاهده کنید تو این چند ر...
نویسنده :
حدیث
0:50