آرش کمانگیرآرش کمانگیر، تا این لحظه: 10 سال و 10 ماه و 17 روز سن داره

تکدونه پسر

سه ماهگی

دو ماهگی با همه بی خوابی ها و دل نگرانی هاش تمام شد و تو وارد سه ماهگی شدی.هورا..... این لباسو خاله آزیتا واست گرفته بود دستش درد نکنه. واقعا بهت می آد پسر گلم پسر گلم یه شب من و تو و بابا باهم رفتیم فضای سبز روبروی خونمون ولی زیاد نتونستیم بمونیم چون هوا برای شما یه مقدار سرد بود یه شب هم من تو بابا و خاله ها و دسی مامان رفتیم جاده ساحلی ، خاله ها می خواستند برن والیبال بازی کنند که تو رو هم با خودشون بردند که بازی شون رو تماشا کنی این حوله تنی رو هم دسی مامان واست خریده، با اینکه یه مقدار بزرگ بود ولی هم خوشرنگ بود و هم جنس خوبی داشت بهتر از سرویس حولت بود.مرسی دسی مامان یه شب که از اداره اومدم خاله الی مقنعم رو...
28 آبان 1392

دو ماهگی

پسر نازم چند تا عکس از دو ماهگیت می ذارم تا همه ببینند چه پسر نازی دارم توی این عکس داشتیم با دسی مامان و بابایی می رفتیم زیارت علی بن مهزیار اهوازی ستاره نی نی لای لایتو گذاشتم روی تختت تا آروم بشی و بخوابی تو که نمی دونی چقدر گریه می کردی توی نی نی لای لایت هم که اصلا نمی خوابیدی حتی یک دقیقه اینجا هم آماده شده بودی که بریم دکتر آخه یه مدت زیاد شیر بالا می آوردی زنده باشی پسر گلم ...
28 آبان 1392

آرش در بدو تولد

آرشم پسر عجولم که دلت واسه من و بابا یک ذره شده بود و دیگه تو شکم مامان جات نمی شد و می خواستی یک ماه زودتر به این دنیای رنگارنگ پا بذاری این مطالب را برای تو می نویسم تا روزی با خواندن خاطراتت لبخندی بر روی لبانت نقش ببندد. بعد از اینکه آرش مامان و بابا به دلیل زود رس بودن هفت روز توی بیمارستان امام بستری بود به دلیل بالا بودن زردی در بیمارستان ابوذر بستری شد. این عکس مربوط روزهایی است که توی دستگاه بودی.زردی نو 17 بود. وای که چه روزهای سختی بود. سخت تر از همه این بود که بابا کنار ما نبود و مجبور بود برگرده همدان. ...
25 آبان 1392
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به تکدونه پسر می باشد