کچل شدن آرشی و واکسن یکسالگی
هفتم تیرماه بابا مهدی آرشی رو برد آرایشگاه و موهاشو کوتاه کوتاه کرد اینقد آرشی گریه کرده بود که وقتی اومد خونه آب از بینیش سرازیر شده بود و چشماش و بینیش سرخ سرخ شده بود بمیرم واسه پسرم بعد هم آرش رو بردیم حمام و حسابی باهاش آب بازی کردیم.
دو روز بعد هم واسه واکسن یکسالگی آرش رو بردیم بهداشت.طبق معمول بابا موقع زدن واکسن از سالن بیرون رفت آرش هم یکم گریه کرد ولی بعد ساکت شد توی مسیر هم واسش کیک خریدم چون آرش رو صبحونه نخورده برده بودیم
این آقا آرش ما حسابی عاشق آشپزخونه است مثل کش تنبون ولش کنم سر از آشپزخونه در میاره البته ناگفته نماند کلا هیچ کشو و کمدی از دست آرش آسایش نداره من هم که همش دنبالش باید جمع و جور کنم
اینحا هم که خاله الی داره واسه آرش نقاشی می کشه
توی این عکس هم روز اول ماه رمضان آرش با بابا مهدی رفته بودن واسه افطار خرید کنند وقتی برگشتن آرشی حسابی تشنه شده بود
اما توی ماه رمضان امسال حسابی هنر آشپزیم گل کردخ و هر روز یه نوع غذا واسه آرش و البته بابای آرش درست میکنم
این از ته چین مرغ که البته با گوشتش رو هم درست کردم که یادم رفت عکس بگیرم
این از کیک موز و گردو که شکلاتیش رو هم درست کردم یادم رفت عکس بگیرم
این هم لازانیا که آرشی خیلی دوست داشت
آرشی در کنار ریخت و پاشاش به مامانش در تمیز کردن سفره کمک می کنه
راضی به زحمتت نیستم پسر گلم